فعل های جدا نشدنی در زبان آلمانی (untrennbare Verben) گروهی از افعال پیشوندی هستند که درک آنها برای تسلط بر ساختار و معنا در این زبان ضروری است. این افعال با پیشوندهایی خاص همراه شدهاند که در هنگام صرف فعل، هرگز از بخش اصلی (ریشه فعل) جدا نمیشوند. این پیشوندها، که گاهی ریشه در واژههای قدیمی دارند، نهتنها به فعل رنگ و بوی معنایی ویژهای میبخشند، بلکه اغلب معنای اصلی فعل را بهطور کامل متحول میکنند. این ویژگی، فعل های جدا نشدنی را به یکی از عناصر کلیدی در گسترش و غنای دایره واژگان زبان آلمانی تبدیل کرده است.
برخلاف افعال جداشدنی (trennbare Verben) که پیشوندشان در ساختارهای اصلی جمله در زمان حال و گذشته ساده به انتهای جمله منتقل میشود، در فعل های جدا نشدنی، پیشوند همیشه بهصورت یکپارچه با بدنه فعل باقی میماند. این یکپارچگی ساختاری و تفاوت در تکیه (stress)، اصلیترین وجه تمایز این دو گروه از افعال است. یادگیری این تفاوتها برای هر زبانآموزی که قصد دارد از سطح مبتدی فراتر رود، حیاتی است.
بهعنوان مثال، فعل “verstehen” به معنای “فهمیدن” را در نظر بگیرید. این فعل از پیشوند جدانشدنی “ver-” و ریشه “stehen” (به معنی ایستادن) تشکیل شده است. در اینجا، فعل جدا نشدنی “verstehen” در تمام حالتهای صرفی، پیشوند خود را حفظ میکند (Ich verstehe, er hat verstanden) و معنایی کاملاً متفاوت از ریشه اصلی خود پیدا میکند. در این مقاله جامع از آکادمی تندیس پارس، به بررسی کامل پیشوندهای جدانشدنی، نحوه شناسایی و کاربرد این افعال در جمله میپردازیم.
شناسایی فعل های جدا نشدنی: پیشوندها و تکیه صوتی
دو راه اصلی برای تشخیص یک فعل جدا نشدنی از یک فعل جداشدنی وجود دارد: شناخت پیشوند و توجه به تکیه صوتی کلمه.
۱. لیست پیشوندهای فعل های جدا نشدنی
خبر خوب این است که تعداد پیشوندهای جدانشدنی محدود و مشخص است. اگر فعلی با یکی از این هشت پیشوند شروع شود، همیشه یک فعل جدا نشدنی خواهد بود. به خاطر سپردن این لیست، اولین و مهمترین گام در تسلط بر این مبحث است.
لیست پیشوندهای جدانشدنی آلمانی:
- be- (مانند: bekommen – دریافت کردن)
- emp- (مانند: empfehlen – توصیه کردن)
- ent- (مانند: entdecken – کشف کردن)
- er- (مانند: erklären – توضیح دادن)
- ge- (مانند: gefallen – مورد پسند بودن)
- miss- (مانند: missverstehen – سوءتفاهم داشتن)
- ver- (مانند: verstehen – فهمیدن)
- zer- (مانند: zerstören – نابود کردن)
هرگاه فعلی را دیدید که با یکی از این پیشوندها آغاز شده است، میتوانید مطمئن باشید که با یک فعل جدانشدنی سروکار دارید و پیشوند آن در هیچ حالتی از فعل اصلی جدا نخواهد شد. برای شروع یادگیری اصولی میتوانید در دوره A1 ثبتنام کنید.
۲. تکیه صوتی (Wortakzent)
یک قانون طلایی دیگر برای تشخیص این افعال، محل قرارگیری تکیه یا استرس کلمه است.
- در فعل های جدا نشدنی، تکیه صوتی همیشه روی ریشه اصلی فعل قرار دارد، نه روی پیشوند. (مثال: verstehen, bekommen, erzählen)
- در مقابل، در افعال جداشدنی، تکیه صوتی همیشه روی پیشوند است. (مثال: anrufen, einkaufen, mitkommen)
توجه به این نکته هنگام گوش دادن به مکالمات افراد بومی، به شما کمک میکند تا این دو نوع فعل را به صورت ناخودآگاه از هم تشخیص دهید.
بررسی کامل پیشوندهای جدانشدنی و معنای آنها
هر یک از این پیشوندها معنای خاصی به فعل اضافه میکنند. درک این معانی به شما کمک میکند تا معنای افعال جدید را راحتتر حدس بزنید.
| پیشوند | معنای حدودی | مثال | جمله نمونه |
|---|---|---|---|
| be- | تبدیل فعل لازم به متعدی، انجام کاری روی چیزی | antworten (پاسخ دادن) -> beantworten (به سوالی پاسخ دادن) | Ich beantworte die Frage. (من به سوال پاسخ میدهم.) |
| ent- | جدا کردن، حذف کردن، معکوس کردن یک عمل | decken (پوشاندن) -> entdecken (کشف کردن) | Kolumbus hat Amerika entdeckt. (کلمب آمریکا را کشف کرد.) |
| er- | رسیدن به نتیجه، اغلب با مرگ یا خلق کردن | zählen (شمردن) -> erzählen (تعریف کردن، روایت کردن) | Meine Oma erzählt gute Geschichten. (مادربزرگم داستانهای خوبی تعریف میکند.) |
| ver- | اشتباه کردن، کامل کردن، تغییر دادن | kaufen (خریدن) -> verkaufen (فروختن) | Er verkauft sein altes Auto. (او ماشین قدیمیاش را میفروشد.) |
| zer- | نابود کردن، شکستن به قطعات، از هم پاشیدن | stören (مزاحم شدن) -> zerstören (نابود کردن) | Der Krieg hat die Stadt zerstört. (جنگ شهر را نابود کرد.) |
| ge- | اغلب معنای خاصی ندارد، اما در افعال کمی وجود دارد | fallen (افتادن) -> gefallen (مورد پسند واقع شدن) | Das neue Kleid gefällt mir. (لباس جدیده را دوست دارم.) |
| miss- | اشتباه، بد، منفی | verstehen (فهمیدن) -> missverstehen (بد فهمیدن) | Du hast mich missverstanden. (تو حرف من را اشتباه فهمیدی.) |
| emp- | دریافت کردن (فقط در چند فعل وجود دارد) | finden (پیدا کردن) -> empfinden (احساس کردن) | Ich empfinde große Freude. (من شادی بزرگی احساس میکنم.) |
ساختار جمله و صرف فعل های جدا نشدنی
همانطور که گفته شد، مهمترین ویژگی گرامری فعل های جدا نشدنی یکپارچگی آنهاست. این یکپارچگی در تمام زمانها و حالتهای دستوری حفظ میشود.
جایگاه در جمله اصلی (Hauptsatz)
در یک جمله خبری ساده، فعل جدا نشدنی صرف میشود و مانند هر فعل دیگری در جایگاه دوم (Position II) قرار میگیرد.
- Ich besuche meine Großeltern. (من پدربزرگ و مادربزرگم را ملاقات میکنم.)
- Er erklärt die Grammatik. (او گرامر را توضیح میدهد.)
کاربرد در زمان گذشته کامل (Perfekt)
یکی از تفاوتهای کلیدی بین افعال جداشدنی و جدانشدنی در ساخت زمان گذشته کامل یا همان پرفکت مشخص میشود. فعل های جدا نشدنی هنگام ساخت Partizip II (قسمت سوم فعل)، پیشوند ge- را دریافت نمیکنند. پیشوند خود فعل جایگزین ge- میشود. برای تسلط بیشتر بر این زمان، مطالعه مقاله آموزش پرفکت توصیه میشود.
- فعل جدا نشدنی: Ich habe meine Tante besucht. (من عمهام را ملاقات کردهام.) (و نه `gebesucht`)
- فعل جدا نشدنی: Sie hat die E-Mail bekommen. (او ایمیل را دریافت کرده است.) (و نه `gebekommen`)
- برای مقایسه با فعل جداشدنی: Ich habe meine Tante angerufen. (من به عمهام زنگ زدهام.)
کاربرد در جملات وابسته (Nebensatz)
در جملات وابسته، فعل صرفشده به انتهای جمله منتقل میشود. فعل های جدا نشدنی نیز از این قاعده پیروی میکنند و به صورت یکپارچه به انتهای جمله میروند.
- Ich weiß, dass er seine Familie verlässt. (من میدانم که او خانوادهاش را ترک میکند.)
- Er lernt Deutsch, weil er den Film verstehen will. (او آلمانی یاد میگیرد چون میخواهد فیلم را بفهمد.)
لیست کامل فعل های جدا نشدنی پرکاربرد
در آموزش زبان آلمانی، یادگیری افعال پرکاربرد بسیار مهم است. در جدول زیر، لیست افعال جدا نشدنی آلمانی که در مکالمات روزمره و متون نوشتاری به وفور یافت میشوند، به همراه ترجمه ارائه شده است.
| فعل | معنی | فعل | معنی |
|---|---|---|---|
| beachten | توجه کردن | misslingen | ناموفق بودن |
| begleiten | همراهی کردن | missverstehen | سوءتفاهم داشتن |
| bekommen | دریافت کردن | veranstalten | برگزار کردن |
| beschreiben | توصیف کردن | verbinden | متصل کردن |
| besuchen | ملاقات کردن | vergessen | فراموش کردن |
| bezahlen | پرداخت کردن | verlieren | گم کردن، باختن |
| empfehlen | توصیه کردن | versprechen | قول دادن |
| empfangen | دریافت کردن (رسمی) | verstehen | فهمیدن |
| entscheiden | تصمیم گرفتن | versuchen | امتحان کردن |
| erinnern | به یاد آوردن/انداختن | zerbrechen | شکستن، خرد کردن |
| erklären | توضیح دادن | zerreißen | پاره کردن |
| erlauben | اجازه دادن | zerstören | نابود کردن |
| gehören | تعلق داشتن | gefallen | مورد پسند بودن |
تسلط بر این افعال و شرکت در دوره های آنلاین زبان آلمانی به شما کمک میکند تا دایره واژگان خود را به شکل چشمگیری گسترش دهید.
سوالات متداول (FAQ) درباره فعل های جدا نشدنی
- ۱. تفاوت اصلی فعل های جدا نشدنی و جداشدنی در چیست؟
تفاوت اصلی در دو چیز است: ۱. پیشوند فعل های جدا نشدنی هرگز از فعل جدا نمیشود، در حالی که پیشوند افعال جداشدنی در جملات اصلی به انتها میرود. ۲. در افعال جدانشدنی تکیه صوتی روی ریشه فعل است (مانند verstehen)، اما در افعال جداشدنی تکیه روی پیشوند است (مانند anrufen). - ۲. آیا راهی برای حفظ کردن تمام فعل های جدا نشدنی وجود دارد؟
به جای حفظ کردن تک تک افعال، بهتر است ۸ پیشوند جدانشدنی (be-, emp-, ent-, er-, ge-, miss-, ver-, zer-) را حفظ کنید. هر فعلی که با این پیشوندها شروع شود، جدانشدنی است. این روش بسیار کارآمدتر است. - ۳. چرا Partizip II (قسمت سوم) فعل های جدا نشدنی “ge-” نمیگیرد؟
زیرا پیشوند جدانشدنی خود از نظر گرامری جایگزین پیشوند “ge-” میشود. این پیشوندهای بدون تکیه، اجازه اضافه شدن یک پیشوند بدون تکیه دیگر (ge-) را نمیدهند. پس Partizip II فعل verstehen، میشود verstanden و نه `geverstanden`. - ۴. در مورد پیشوندهایی مثل `über` یا `um` چطور؟ آنها جداشدنی هستند یا جدانشدنی؟
این پیشوندها که به آنها “Wechselpräfixe” (پیشوندهای دوگانه) میگویند، میتوانند هر دو حالت را داشته باشند. این بستگی به معنای فعل دارد. اگر معنا تحتاللفظی و حرکتی باشد، معمولاً جداشدنی است (با تکیه روی پیشوند). اگر معنا مجازی و انتزاعی باشد، معمولاً جدانشدنی است (با تکیه روی ریشه). مثال: `umfahren` میتواند به معنی “زیر گرفتن” (جدا نشدنی) یا “دور زدن مانع” (جداشدنی) باشد. این مبحث پیشرفتهتر است و در سطوح بالاتر مانند دوره B2 به آن پرداخته میشود. - ۵. بهترین روش برای تمرین این افعال چیست؟
بهترین روش، استفاده از آنها در جمله است. سعی کنید برای هر فعل جدیدی که یاد میگیرید، چند جمله در زمانهای مختلف بسازید. خواندن متون آلمانی و پیدا کردن این افعال نیز بسیار کمککننده است. برای شروع، میتوانید از آموزش رایگان زبان آلمانی استفاده کنید و برای یادگیری ساختاریافته در بهترین آموزشگاه زبان آلمانی در تهران، یعنی تندیس پارس، ثبتنام کنید.
نتیجهگیری
فعل های جدا نشدنی در زبان آلمانی، با پیشوندهای ثابت و یکپارچه، نقش حیاتی در غنیسازی معنا و ساختار جملات دارند. برخلاف افعال جداشدنی، پیشوند این افعال هرگز جدا نمیشود و در تمام حالتهای صرفی و ساختارهای جمله ثابت میماند. یادگیری هشت پیشوند اصلی (be-, emp-, ent-, er-, ge-, miss-, ver-, zer-) و درک تفاوتهای کلیدی در ساختار زمان گذشته و تکیه صوتی، کلید تسلط بر این مبحث گرامری است. با تمرین مداوم و ساخت جمله، زبانآموزان میتوانند این افعال را به بخشی طبیعی از دایره واژگان فعال خود تبدیل کرده و به گویشورانی حرفهایتر و مسلطتر تبدیل شوند. آموزشگاه زبان آلمانی تندیس پارس با ارائه دوره فشرده زبان آلمانی شما را در این مسیر همراهی میکند.
درج و بروزرسانی محتوا و سئو توسط تیم طراحی سایت و سئو تیکینو انجام شده است .


2 نظر
سلام اینا خیلی خوب بود و اون ۸ تا پیشوند جدانشدنی رو یادداشت کردم ولی یه چیزی گیجم کرده. من فعل übersetzen رو دیدم که یعنی «ترجمه کردن» و جدانشدنیه ولی یه جا دیگه دیدم که مثلاً über از فعلش جدا شده بود یا مثلاً فعل umfahren که شنیدم دو تا معنی داره این پیشوندا که تو لیست شما نبودن، قضیهشون چیه؟ تکلیف ما با اینا چیه؟
وای! سلام به تو دوست کارآگاه و باهوش من! این سوالت انقدر قشنگ و حرفهای بود که برای چند لحظه فکر کردم دارم با یکی از همکارام صحبت میکنم! این که تو به این جزئیات دقت کردی یعنی داری مسیر یادگیری زبان آلمانی رو با چشمهای باز و ذهنی کنجکاو طی میکنی و این دقیقاً چیزیه که یک زبانآموز موفق رو میسازه.
بذار این راز بزرگ و خیلی جذاب رو برات فاش کنم. تو دقیقاً دست گذاشتی روی یک گروه خاص از پیشوندها که بهشون میگن "پیشوندهای دوگانه" یا "Wechselpräfixe". اینا مثل آفتابپرستهای دنیای گرامر آلمانی هستن! گاهی جدا میشن، گاهی نه. لیست اصلی این پیشوندهای دو شخصیتی اینها هستن: durch, über, um, unter, wider, wieder.
حالا سوال طلایی تو: از کجا بفهمیم کی جدا میشن و کی نمیشن؟ دو تا سرنخ جادویی وجود داره: معنی و تکیه (استرس) کلمه.
۱. سرنخ اول: معنی تحتاللفظی در مقابل معنی مجازی
این قانون فنی و اصلی ماجراست:
بیا با مثالهای خودت این قضیه رو بشکافیم:
فعل `übersetzen` (اوبر زِتْسِن):
Ich übersetze den Satz. (من جمله را ترجمه میکنم.)
اینجا "ترجمه کردن" یک مفهوم انتزاعی و مجازی داره. تو چیزی رو به صورت فیزیکی از جایی به جای دیگه منتقل نمیکنی. پس فعل جدانشدنیه و تکیه روی "setze" هست.
Die Fähre setzt uns über. (کشتی ما را به آن طرف (رودخانه) منتقل میکند.)
اینجا "منتقل کردن به آن سو" یک حرکت کاملاً فیزیکی و واقعیه. پس فعل جداشدنیه و تکیه روی "über" هست.
فعل `umfahren` (اوم فارِن):
Der Radfahrer umfährt den Baum. (دوچرخهسوار درخت را دور میزند.)
اینجا "دور زدن" یک جور "اجتناب کردن" مجازی از یک مانع است. پس فعل جدانشدنیه و تکیه روی "fährt" هست.
Der LKW fährt den Baum um. (کامیون درخت را زیر میگیرد و میاندازد.)
اینجا "زیر گرفتن و انداختن" یک عمل کاملاً فیزیکی و مستقیمه. پس فعل جداشدنیه و تکیه روی "um" هست.
یادگیری این نکات ظریف، همون چیزیه که در یک کلاس زبان آلمانی خوب در آموزشگاه زبان آلمانی تندیس پارس، بهترین استاد زبان آلمانی با تمرینهای مکالمهای بهت یاد میده. این مباحث معمولاً در سطوح بالاتر مثل سطح b2 زبان آلمانی تدریس میشن، اما اینکه تو الان ذهنت درگیرش شده یعنی خیلی جلوتر از بقیه هستی!
به این کنجکاوی و پرسیدن سوالهای عالی ادامه بده، چون همینها هستن که تو رو به یک زبانآموز بینظیر تبدیل میکنن!