-
بدون دیدگاه
-
-
دسامبر 24, 2024
رنگ ها به زبان آلمانی: راهنمای کامل با تلفظ و اصطلاحات جذاب
در این مطلب، شما نهتنها رنگ ها به زبان آلمانی رو با تلفظ و معنی فارسی یاد میگیرید، بلکه با اصطلاحات رایج و کاربردی مرتبط با رنگها که در مکالمات روزمره آلمانیها زیاد شنیده میشه هم آشنا میشید. ابتدا برای کسایی که فقط میخوان رنگهای اصلی رو سریع یاد بگیرن، یه مرور کوتاه از رنگ ها به زبان آلمانی داریم و بعد به سراغ جزئیات و اصطلاحات میریم. با ما همراه باشید!
۱۲ رنگ اصلی به زبان آلمانی: مرور سریع و ساده
اگه تازه شروع کردید و فقط میخواهید اسم رنگهای پایه رو یاد بگیرید، این فهرست کوتاه و کاربردی از رنگ ها به زبان آلمانی رو ببینید:
- Schwarz – سوارتس (سیاه)
- Weiß – وایس (سفید)
- Rot – روت (قرمز)
- Blau – بلاو (آبی)
- Gelb – گلب (زرد)
- Grün – گرین (سبز)
- Braun – براون (قهوهای)
- Grau – گرائو (خاکستری)
- Orange – اورانژ (نارنجی)
- Rosa – روزا (صورتی)
- Lila – لیلا (بنفش)
- Silber – زیلبر (نقرهای)
حالا که رنگهای اصلی رو شناختید، بیایید با اصطلاحات جذاب و کاربردی رنگ ها به زبان آلمانی وارد دنیای واقعی این زبان بشیم!
رنگ ها به زبان آلمانی همراه با اصطلاحات روزمره
۱. Schwarz – سیاه (شوارتس)
رنگ سیاه در فرهنگ آلمانی معانی جالبی داره. این اصطلاحات رو ببینید:
- Pechschwarz (پِیششوارتز) – سیاه قیرگون، مثل شب بدون ماه.
- Kohlrabenschwarz (کولقابِنشوارتز) – سیاه مثل پر زاغ، تیره و عمیق.
- Schwarzfahrer (شوارتزفاقا) – کسی که بدون بلیط سوار قطار یا اتوبوس میشه.
- Schwarzseher (شوارتز زیا) – آدم منفینگر که همیشه نیمه خالی لیوان رو میبینه.
- Schwarzmalen (شوارتزملِن) – پیشبینی بدبینانه کردن.
- Sich schwarzärgern (زشوارتز اِیاگان) – از عصبانیت کبود شدن، وقتی کنترلی روی موقعیت نداری.
- Da kannst du warten, bis du schwarz wirst (دا کان دو وارتن، بیس دو شوارتز ورست) – تا ابد منتظر بمون، یعنی هیچوقت به نتیجه نمیرسی!
۲. Weiß – سفید (وایس)
سفید همیشه نماد پاکی و روشنیه، اما تو رنگ ها به زبان آلمانی این اصطلاحات رو هم داره:
- Schneeweiß (شنِهوایس) – سفید مثل برف، روشن و خالص.
- Eierschalenfarben (آیاشالِن فابِن) – رنگ استخوانی، سفید مایل به کرم.
۳. Rot – قرمز (روت)
قرمز رنگ احساسات قویه و تو اصطلاحات آلمانی هم پر از زندگیه:
- Blutrot (بلوتروت) – قرمز خونی، تند و عمیق.
- Weinrot (واینروت) – شرابی، یه قرمز شیک و کلاسیک.
- Morgenrot / Abendrot (مورگنروت، ابِنروت) – سرخی آسمان صبح یا غروب.
- Rot werden (روت وِردِن) – سرخ شدن صورت از خجالت یا هیجان.
- Rotsehen (روتزین) – خون جلوی چشم اومدن از شدت عصبانیت.
- Rotlauf (روتلاف) – یه نوع عفونت پوستی که قرمزی میاره.
۴. Gelb – زرد (گلب)
زرد رنگ شادی و روشنیه و این اصطلاحاتش تو رنگ ها به زبان آلمانی خیلی جذابه:
- Goldgelb (گُلدگلب) – طلایی، مثل رنگ خورشید.
- Zitronengelb (زیتقونِنگلب) – لیمویی، زرد روشن و تازه.
۵. Blau – آبی (بلاو)
آبی رنگ آرامشه، اما تو اصطلاحات آلمانی تنوع زیادی داره:
- Himmelblau (هیمِلبلاو) – آبی آسمانی، مثل یه روز صاف.
- Blaues Auge (بلاوِس اوگِه) – چشم کبود یا سیاهی دور چشم.
- Blauer Fleck (بلِور فلِک) – کبودی، لکه آبی روی پوست.
- Blaues Blut (بلِوس بُلوت) – خون آبی، یعنی اصیل بودن.
- Jemanden grün und blau schlagen (یمَندِن گرون اوند بلاو شلاگِن) – کسی رو سیاه و کبود کردن.
- Blau sein (بلاو زاین) – مست بودن، حالتی که دنیا آبی میشه!
- Türkis (تُرکیس) – فیروزهای، آبی خاص و زیبا.
- Graublau (گرابلَو) – آبی خاکستری، ترکیبی شیک.
- Blaumachen (بلاو مَکِن) – تنبلی کردن و کار رو کنار گذاشتن.
- Blauäugig sein (بلاو آیگیش زاین) – سادهلوح بودن، مثل چشمآبیهای معصوم.
۶. Grün – سبز (گرون)
سبز رنگ طبیعت و زندگیه و این اصطلاحاتش رو حتماً یاد بگیرید:
- Giftgrün (گیفتگرون) – سبز فسفری، تند و براق.
- Grasgrün (گرَسگرون) – سبز چمنی، مثل علف تازه.
- Gelbgrün (گلبگرون) – سبز مایل به زرد، شاد و روشن.
- Grüner Star (گرون آشْتا) – آب سیاه، بیماری چشمی.
- Grünspan (گرون اِشْپان) – زنگار مس، سبز شیمیایی.
- Jemanden grün und blau schlagen (یمَندِن گرون اوند بلاو شلاگِن) – کتک زدن تا سیاه و کبود بشه.
۷. Braun – قهوهای (براون)
قهوهای رنگ گرمیه و این اصطلاحاتش تو رنگ ها به زبان آلمانی جالبه:
- Beige (بِژ) – بژ، قهوهای روشن و ملایم.
- Ocker (آکِر) – اخرایی، قهوهای مایل به زرد.
- Rehbraun (رِهبراون) – قهوهای گوزنی، روشن و طبیعی.
- Schokoladebraun (شوکولادِبراون) – شکلاتی، قهوهای خوشمزه!
- Schwarzbraun (شوارتزبراون) – قهوهای تیره، نزدیک به سیاه.
- Bräunen (براونِن) – برنزه کردن پوست.
۸. Rosa – صورتی (روزا)
صورتی رنگ شادی و لطافته و این اصطلاحاتش جذابه:
- Altrosa (آلتروزا) – صورتی کثیف، مایل به خاکستری.
- Durch die rosa Brille schauen (دُشتی روزا بِریله شاون) – با عینک صورتی دیدن، یعنی مثبتنگر بودن.
۹. Orange – نارنجی (اورانژ)
نارنجی رنگ انرژی و شادی و تو آلمانی ساده و کاربردیه.
۱۰. Grau – خاکستری (گرائو)
خاکستری رنگ خنثی و پرمعناست:
- Silbergrau (زیلبِگرائو) – خاکستری نقرهای، براق و شیک.
- Grauzone (گراوتزُنِه) – منطقه خاکستری، یعنی جایی مبهم یا راه فرار قانونی.
- Grauer Star (گراوِشْتا) – آب مروارید، بیماری چشمی.
- Taubengrau (تابِنگرائو) – خاکستری کبوتری، مایل به آبی یا بنفش.
- Mausgrau (موسگرائو) – فیلی، خاکستری ملایم.
۱۱. Lila / Violett – بنفش (لیلا / ویولِت)
بنفش رنگ رمز و راز و جذابیته:
- Violet (ویولِت) – بنفش براق و تند.
- Lila (لیلا) – یاسی، بنفش ملایم و دلنشین.